چنانکه در چندین جای قرآن کریم آمده است که : وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ( خداوند ظلم نمی کند و ظالمان ظلم می کنند.عنکبوت-40)، ظلمی که بر بشر می رود از دست خود بشر است و تقدیر اولی نیست، پس باید با آن مبارزه کرد. یعنی علت بشری دارد. پس باید با آن علت در افتاد و فقر که یک ظلم اجتماعی است و عامل آن، توانگران، حاکمان و عالمانند را از جامعه محو کرد. توانگران عامل فقر هستند بدین دلیل که حق محرومان را نمی دهند و زاد(رزق) زندگی آنان را می دزدند؛ حاکمان، چون حق محرومان را از ستمگران نمی گیرند و به آنان نمی رسانند؛ و عالمان، چون برای رفع محرومیت محرومان فریاد نمی کشند و برای کوتاهی دست ظالمان نمی کوشند.(1)
از این رو باید تاکید کرد که غایت اجتماعی دین, اقامه عدل است. در واقع جامعه ای از منظر دینی ، مطلوبیت دارد
که به اقامه قسط بپردازد. این غایت که مستندات زیادی در منابع دینی دارد تا در تمام حرکات و سکنات جامعه
مومنان تجلی نیابد اساسا عمل به احکام فقهی بی ثمر می سازد. در جامعه ای که هم به ظلم عمل می کند و هم به
احکام فقهی، معلوم می شود که این دین است که ظلم را جایز دانسته است. در چنین شرائطی است که دین، مظلوم
قرار می گیرد و باید از آن دفاع کرد.(2)
علاوه بر این، تنها در شرائطی می توان گفت که قرآن برای جامعه مومنان هدایت گر است که در این جامعه، عدالت جاری شده باشد. اینکه قرآن در معرفی خودش می گوید: هُديً لِلْمُتَّقينَ(بقره-2)؛ متقی کیست؟
قرآن در سوره نمل آیه 52 و52 می فرماید: فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ وَ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ– یعنی این خانه های آنان است ویران و خالی، چون ظلم کردند؛ برای مردم دانا همیشه نشانه ای بیدارگر است و ما مومنان را نجات دادیم آنان متقی (عادل) بودند. درست بنگرید در این دو آیه
مبارکه، ” بما ظلموا” و “کانوا یتقون” در برابر هم قرار داده شده است. آنان ظالم بودند و اینان متقی یعنی عادل.
پس – هدی للمتقین – یعنی “هدی للعادلین”. هدایت خاص قرآنی ویژه مردم عادل و جامعه قائم بالقسط و نظام عامل بالعدل است.(3)
منابع:
1-حکیمی، محمد رضا، الحیات، ج1 ،ص211 و ج2،ص 236 .
2-حکیمی، جامعه سازی قرآنی، پیشین،ص 61.
3- همان