لَوْ لاَ أَنَّكُمْ تُذْنِبُونَ فَتَسْتَغْفِرُونَ اَللَّهَ لَخَلَقَ اَللَّهُ خَلْقاً حَتَّى يُذْنِبُوا ثُمَّ يَسْتَغْفِرُوا اَللَّهَ فَيَغْفِرَ اَللَّهُ لَهُمْ
الکافي , جلد۲ , صفحه۴۲۳
اگر نبود كه شما گناه مىكنيد و از خدا آمرزش مىخواهيد هر آينه خدا مخلوقی را مىآفريد تا گناه كنند و سپس از خدا آمرزش خواهند و خدا آنها را بيامرزد
دیدگاه علامه مجلسی
این روایت بر این دلالت دارد که خلق این نوع از مخلوقات، مصالح عظیمی دارد. مصالحی مانند آشکار شدن غفاریت و لطف و رحمت خدا. بلکه ظاهر این روایت دلالت این افعال آنها، موجب درجه رفیع و کمالات زیاد این نوع از مخلوقات می شود. هر چند ممکن است که این رفعت در افعال و آثار آنها دیده نشود و این منافاتی با مقام آنها ندارد. چنانچه ممکن است که این رفعت در ظاهر ملائکه دیده شود، در حالی که مقام ملایکه پایین تر از آنها است. بعید نیست که گاه و خطا، علتی برای خاساری و خضوع و بالا رفتن درجه آنها باشد. تا جایی که اکثر انبیا و اوصیا به ترک اولی و مکروهات دچار شده اند و بعد از آن به درجات بسیار بالایی رسیدند. چنانچه خدای متعال به این مساله در مورد حضرت آدم اشاره می کند: “وَ عَصىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوىٰ، `ثُمَّ اِجْتَبٰاهُ رَبُّهُ فَتٰابَ عَلَيْهِ وَ هَدىٰ” و در مورد داود عله السلام هم داریم””وَ ظَنَّ دٰاوُدُ أَنَّمٰا فَتَنّٰاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ رٰاكِعاً وَ أَنٰابَ، `فَغَفَرْنٰا لَهُ ذٰلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنٰا لَزُلْفىٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ ” و مانند این دو در قرآن فراوان داریم. … این موضوع، از رازی از رازهی قدر و قضا است که فرزانگان صاحب اندیشه، در آن حیرن مانده اند. (مرآة العقول ; ج ۱۱ ص ۲۶۵)
دیدگاه آیت الله محمد صادقی تهرانی
این حدیث را بایستی به گونه ای صحیح تاویل کرده یا آن را به دیوار بکوبیم. چرا که «گناهی با بخشش حتمی» را تجویز می کند که اهمیت آن از کل حلالها و واجبات بالاتر است. گویی خدا دوست دارد که نسبت به او نافرمانی شود. اگر چنین بود، چرا خدای متعال در مورد کسی که از او نافرمانی کرد، تعبیر گمراهی را به کار گرفت، چنانچه در مورد آدم، این موضوع را در قرآن اعلام کرد: فعصی آدم ربه فغوی. در حالی با توجه به بخش های آخر قصه حضرت آدم، ضرورت فصاحت ایجاب می کرد که اینگونه بگوید: آدم نسبت به پروردگارش نافرمانی کرد، و سپس هدایت شد. چرا که خدا او را انتخاب کرده و به آدم برگشت، پس هدایت شد (و عصی آدم ربه فاهتدی. حیث اجتباه ربه فتاب علیه فهدی. در نهایت این روایت ساختگی، تصویری از برخی از گناهکاران را ارائه می کنند که از دیگران حتی معصومین هم بالاتر هستند.( تفسیر الفرقان، ج 3، ص 272)
*اما شاید بتوان درباره این حدیث نکاتی را بیان کرد تا فضایی مناسب برای فهم کلام معصوم ایجاد شود:
(بدون توجه به سند حدیث)
مخاطب این حدیث در مواجهه نخست با متن چه فهمی از آن دریافت میکند؟
در این نقل آمده است که پیامبر (ص) فرموده اند اگر شما انسانها گناه نمیکردید و اهل گناه نبودید خدا بازهم موجوداتی خلق میکرد تا گناهی کنند تا خداوند آنها را ببخشاید.
۱- پیامبر علم دارند که انسانهای موجود، به فراخور ضعف در علم و عمل و معرفت دچار معصیت و ظلم میشوند و اینکه میگوید اگر مردم گناه نمیکردند… ناظر به امر واقع نیست زیرا اساسا هیچ وقت در واقعیت همه انسان ها اهل طاعت مطلق الله نبوده ونیستند.
۲- همین امکان گناه و واقعیت اختیار انسان ها و بهره درست یا غلط بردن از اختیار که منجر به انتخاب عمل ظالمانه (به خود ، دیگران، طبیعت یا الله) یا عمل عادلانه ( معصومانه و ثواب) میشود و یکی از واقعیت های زندگی انسان هاست، گاهی اوقات منجر به ناامیدی انسان مومن میشود. چنانچه بسیارند مومنانی که از روی ناامیدی از بخشش در مسیر گناه باقی مانده و کار خود را پایان یافته میدانند.
۳- در این روایت پیامبر خطاب به انسانها میگوید گمان نکنید اگر اهل معصیت شدید راهی برای بازگشت وتوبه وجود ندارد بلکه بدانید الله آنقدر مهربان و بخشنده و توبه پذیر است که اگر همه مردم هم معصوم بودند باز مردمانی خلق میکرد که وقتی دچار معصیت میشدند و از خدا طلب بخشش میکردند خدا آنان را میبخشید.
این موضع گیری نه حکایت از جواز انجام گناه دارد و نه تاییدی بر آنانی است که به دنبال تحمیل آراء فلسفه قدیم بر حقایق وجودی (روایات) هستند .
۴- برخی میگویند غفار و تواب بودن خداوند صفت ذات است و اگر همیشه گناهکاری نباشد تا خدا آن را ببخشد خللی در خدایی خدا ایجاد میشود پس همیشه گناه باید واقع شود تا خدا ببخشد و خدایی خدا متزلزل نشود ( الله تعالی تکوینا و تقدیرا نه اختیارا بلکه از روی جبر انسان را گناه کار ساخته است تا همیشه غفار بماند) . این همان منطقی است که میگوید اگر زمانی وجود داشته است که خداوند خالق بوده است ولی خلقی نداشته است این باعث میشود خدا بودن خدا نقص پیدا کند و خدایی خدا زیر سوال میرود پس همیشه مخلوقی داشته است تا خالق آن باشد ( مخلوق قدیم است مانند خدا) .سبحانه و تعالی عما یقولون علوا کبیرا.
۵-نکته مهم این است که در این نگاه به اراده که صفات ذات است توجه نشده است.خداوند صاحب اراده است و اراده صفت ذات است یعنی اگر بخواهد خلق میکند اگر بخواهد میبخشد اگر بخواهد توبه را میپذیرد نه اینکه مجبور باشد. یفعل الله ما یشاء .
۶- بنابر این میتوان قصد پیامبر از این روایت را بیانی عرفی به منظور امیدآفرینی برای مردم و حکایتگری از لطف و مغفرت بی نهایت ربوبی دانست نه آن تاویلاتی که بزرگانی از فلاسفه حمل بر روایت کرده اند .