داستان طوفان حضرت نوح علیهالسـلام از نقاط مهم زندگی آخرین انسان است. در این واقعه، نسل انسان تا آستانه نابودی پیش رفته و در نهایت عده کمی از مومنین در این داستان، در اثر همراهی با نوح و سوار شدن بر یک کشتی ویژه، نجات یافتند. آیا این داستان مهم، به جز روایت قرآنی، روایت تاریخی نیز دارد؟
بر اساس گزارش «محمد بیومی مهران» در کتاب «بررسی تاریخی قصص قرآن»، چندین روایت از طوفان نوح در الواح و کتیبهها وجود دارد که بر داستان طوفان صدق میکند:
- قصه سومری توفان: این روایت در صفحاتی گلی در اثر کاوشهای باستانشناسی هیاتهای امریکایی در عراق کشف شده، به دست آمده است.قدمت این کتیبه به عهد حمورابی (۱۶۸۶-۱۷۲۸ ق.م.) میرسد. بیومی احتمال میدهد که سامیان این قصه را پس از هجرت به وادی فرات از سومریانی که پیش از آن در این منطقه میزیستند، گرفتند. نکته مهم در این کتیبه آن است که با اشاره به مطالبی به آفرینش انسان و گیاه و حیوان و به اصل ملکی آسمانی (فرشتهگون) آغاز میشود.
- روایت بابلی توفان: قصه جلجامیش مجموعهای از دوازده سرود است که قصه یازدهم آن به توفان بزرگی اشاره دارد که میتوان با توفان نوح تطبیق داد. جلجامیش یکی از پادشاهانی بود که نامشان در زمره پادشان ورکاء است.
- داستان بیروسوس: در روزگار آنتیوخوس اول (۲۸۰-۲۶۱ ق.م.)، یکی از کاهنان «مردوک»، خدای بابلی که به او «بیروسوس» میگفتند، تاریخ سرزمین خود را در سه بخش و به زبان یونانی نوشت. در بخشهایی از این نگاشتهها به طوفان بزرگی اشاره شده است که بر داستان توفان نوح علیهالسلام تطبیق میکند.
منبع: بررسی تاریخی قصص قرآن، جلد چهارم، محمد بیومی مهران